سلام خواهر خوبم
وقتي شعر زيبايي رو كه نوشته بودي خوندم حس عجيبي داشتم حسي مثل حس غريب يك مرغ مهاجر.............
راستي جسارتا ميخواستم اگه اجازه بدين يكي دو تا كلمه به شعر زيبايي كه نوشته بودين اضافه كنم ميدونم كار زشتي دارم ميكنم اما منو ببخش
من و دل و وفاي دل به سويت آيم و تو هم
پري و جن و انس را عليه من سپاه کن
گواه کرده ام تو را و عاشقم به عشق تو
تو هم چنين بگو سپس خداي خود گواه کن
خيلي زيبا بود خيلي دلنشين بود خيلي زلال بود خيلي ساده بود اينقدر زلال و شفاف كه ميشه يه دل صاف و ساده رو از پشت اون ديد بازم ميگم منو ببخش من شاعر نيستم اما بر دست و قلم همه اونايي كه دل خودشونو نثار دوستان ميكنند بوسه ميزنم